کنفرانس انرژی، آب و محیط زیست در عصر بی اعتمادی

کنفرانس انرژی، آب و محیط زیست در عصر بی اعتمادی

در انتهای خرداد 97 کنفرانسی با موضوع انرژی ، آب و محیط زیست در پژوهشگاه نیرو در تهران برگزار شد.

 8 سال پیش بود در روزهای پس از اعتراضات 88 که برای اولین بار به این پژوهشگاه آمدم. موضوع آن روز، مدیریت مصرف برق بود و بحث داغ کنتورهای هوشمند و جایگزینی کنتورهای موجود و چیزهایی دیگر از این قبیل. در آن روزها البته روش های مختلفی جهت این کار وجود داشت که ما هم در گروه اتوماسیون با استفاده از یک پروتکل جدید (البته در آن روزها)، روشی نو جهت تبدیل کنتورهای موجود به کنتور هوشمند را پیاده سازی کردیم.روشی با کارایی بالاتر، هزینه ی کمتر، امنیت بیشتر و بدون نیاز به زیرساخت ملی مخابرات. کاری به جزئیات فنی این کار ندارم و البته الان دیگر اهمیتی هم ندارد.

حاشیه های چسبیده به متن

در میان متن های ماست.

هدف ما در آن روز ثبت این روش بود تا با استفاده از آن، از کپی برداری جلوگیری کرده و بتوانیم به صورت گسترده در شهرهای مختلف به جایگزینی کنتورهای موجود بپردازیم. جلسات متعددی در اصفهان و تهران برگزار شد تا قابلیت های این روش که بر روی 40 عدد کنتور پیاده سازی شده بود، به کارشناسان و مدیران وزارت نیرو ارائه گردد و البته در تمامی این جلسات به تائید آنها رسید. یکی از این مذاکرات در پژوهشگاه نیرو بود که ظاهرا تخصصی ترین بخش وزارت نیروست.

حاشیه ی اول:

در آن مقطع زمانی چند پروژه به عنوان پایلوت به ما پیشنهاد شد مانند یک مجتمع مسکونی بسیار بزرگ در اصفهان و نیز یکی از شهرک های صنعتی اصفهان که نیاز به هوشمندسازی حدودا 1000 کنتور داشت و البته ما به دلیل عدم ثبت روش پیشنهادی و به دلایلی دیگر در هیچکدام آنها حضور پیدا نکردیم. در آن شهرک فوق الذکر، یکی از شرکتهای مطرح و البته کوچک ایران در زمینه ی کنتورهای هوشمند شروع به کار کرد و در مدت زمانی منطقی پروژه را به پایان رساند. مدتی بعد با یکی از مسئولین اداره برق اصفهان صحبت می کردم که بحث کشید به کنتورهای هوشمند و من هم از آن پروژه ی شهرک سوال کردم. او گفت:

" پروژه ی مذکور به خوبی انجام شد و چند روز پیش مدیر عامل آن شرکت پیمانکار به اصفهان آمده بود که تاییدیه های نهایی را بگیرد و گرفت. در راه بازگشت به تهران، او تصادف کرد و متاسفانه جان باخت ".

حاشیه ی دوم:

چند شرکت بزرگ کنتورسازی در ایران وجود دارند که از نظر من مافیای کنتور کشورند. در آن سالها که تب و تاب مدیریت هوشمند برق بیش از الان بود ، این شرکتها نیز که خود را در معرض خطر می دیدند ، به میدان آمدند. کمیته ای در راس وزارت نیرو تشکیل و چند پروژه ی پایلوت در تهران و مشهد تعریف و هر یک را به یکی از اینها دادند. سایتی هم درست شد و مثلا پیشرفت پروژه و سایر موارد مربوطه را در سایت اطلاع رسانی می کردند و من هم که بسیار مشتاق بودم اتفاقات پروژه ها را مرتبا در سایت چک می کردم. اوایل همه چیز خوب بود و پروژه ها مانند تمام دنیای جو گرفته ی ما، ظاهرا به خوبی پیش می رفت تا اینکه به تدریج اطلاع رسانی ها کم رنگ شد. ابتدا فکر کردم شاید اپراتورهای سیستم کم کاری می کنند و پروژه ها را با 20 تا 30 درصد پیشرفت رها کرده اند. بعدا متوجه شدم که ظاهرا واقعا پروژه ها در همان ابتدا رها شده است. شاید رقبای سمج از میدان به در رفته بودند و جو هم که خوابیده بود.

حاشیه ی سوم

در یکی از همان جلسات فوق الذکر با مسئولین مربوطه و البته پس از تحسین و تمجید از کار انجام شده ، شاید در همین پژوهشگاه نیرو بود با تمام تجهیزات پیشرفته و نیروهای توانمند که، دوستان فرمودند: مذاکرات اولیه با یک شرکت محترم آلمانی انجام شده است که 25 میلیون کنتور در کشورعزیزمان توسط آن شرکت، به کنتورهای هوشمند تبدیل شود.

...

چند سال پیش بود که در اواخر اسفند ماه عازم سفر شدم. مسیر هواپیما درست از میان رشته کوه زاگرس بود. جایی که در آن فصل سال ، انتظاری جز پوشش سفید نبود که البته خیالی بود باطل. گاهی بر روی برخی از قله ها و اطراف آن برف های پراکنده ای دیده می شد. از مرز ترکیه که رد شدیم، انگار وارد دنیای دیگری شدیم. تمامی کوه ها پوشیده از برف. اولین چیزی که به ذهن می رسید همان بود که به ذهن مالیخولیایی برادران سرزمین من رسیده است. کار ، کار دشمن است و اوست که ابرهای کشور ما را می دزدد.

آسان ترین راه حل

پاک کردن صورت مسئله است

یکی از مشکلات بزرگ فرهنگی ما ، از روزگاران دور تا حال، احساس عمیق خود بیگناهی و گناهکار بودن دیگران است. مثلا هیچگاه توجهی هم نکرده ایم که ما چقدر در آلوده کردن محیط زیست ، در مصرف بی رویه ی انرژی ، نابودی منابع آبی و مواردی دیگر از این قبیل نقش داشته ایم. بپذیریم که بسیاری از پروژه های ملی و غیر ملی تمامی ما پیمانکاران بزرگ، در نابودی سرزمینمان نقش داشته است. روشن است که اولین اصل شرکتهایی مانند ما ، کسب درآمد و سود بیشتر جهت سهامداران است اما مسئولیت های اجتماعی ما قطعا باید ما را به سمتی هدایت کند که در کنار سودآوری و به موازات آن ، به تاثیرات منفی عملکردمان بر سایر مردم هم بیندیشیم و در جهت کاهش این آثار منفی گام برداریم.

کارهای بسیاری انجام داده ایم

با سختی های بی شمار

که نباید به آن افتخار کنیم

شرکت ما را همان طور که از نامش پیداست ، به فولاد می شناسند و الان 27 سال است که انواع و اقسام پروژه های فولادی را در بخش های مختلف این صنعت انجام داده ایم. کاری به این ندارم که ما واقعا تکنولوژ فولاد بوده ایم یا نه، که خود بحثی ست مفصل. زمانی به این می اندیشیدم که چه اسم نادرستی گذاشته اند بر روی ما، که ما محدود شده ایم به همین فولاد و چه افراد کوته نگری بوده اند که چنین محدودیت بزرگی را بوجود آورده اند و ما را از دنیای بزرگ صنعت دور کرده اند.

 زمانی که برای اولین بار ایده ی ورود به صنایع جدید نظیر نفت مطرح شد، یعنی حدود 15 سال پیش، به صورت جدی فکر می کردم لازم است اسم شرکت عوض شود. البته ما همیشه تحت تاثیر دیگرانیم و کارشناسان و مسئولین صنعت نفت در این تفکرات غلط ما نقش به سزایی داشته و ظاهرا هنوز هم دارند.

سالهاست که دیگر اسم ها بی معنی اند.

اسم ها فقط

 نماد یک تفکرند.

به نام تفکر غالب امروز که اسم ها را یک نماد می بیند نام شرکت را نباید عوض کرد و به نام تفکر قدیمی و محدود دیروز که هنوز به معنی ظاهری اسم ها می اندیشد هم، نباید نام شرکت را عوض کرد.

 در طول این 27 سال، سیاست ما به انتظار نشستن بود.

به انتظار یک تماس تلفنی از کارفرمای دولتی فولاد

به انتظار تماسی تلفنی از شرکتهای خصوصی بزرگ فولادی زیر مجموعه ی بانک ها

به انتظار یک تولید کننده ی خصوصی فولاد

و نیم نگاهی شاید به مناقصه های فولاد در روزنامه ها

و در طول این 27 سال حتی یک بار، یعنی حتی یک بار هم به ذهنمان نرسید که این اسناد مناقصه های پوسیده ی عقب مانده را به بحث بگذاریم و از مشاور یا کارفرما درخواست انجام اصلاحات در آن را داشته باشیم تا گامی کوچک در جهت آشتی این صنعت ویرانگر محیط زیست (بر اساس اسناد پروتکل کیوتو و توافق نامه ی پاریس و بی نهایت مدارک محیط زیستی دیگر) با طبیعت برداشته باشیم و ما در طول این 27 سال حتی یک بار هم به این مسئولیت بزرگ اجتماعی خود عمل نکرده ایم. شاید دوستان بسیاری با این نظر مخالف باشند و مرا به داشتن افکار آرمانی بی مصرفی متهم کنند که در این زمانه ی حکومت دلار و طلا، تاریخ مصرف آن گذشته است. من از آرمان فاصله می گیرم و از دریچه ی کوچک همین عطش های لحظه ای این دوستان عزیز وارد می شوم.

در طول 800 هزار سال پیش تا کنون ، مقدار دی اکسید کربن در جو کره ی زمین، همواره در محدوده ی 200-250 PPM در نوسان بوده است. و از  قرن نوزدهم میلادی که آغاز انقلاب صنعتی بود ، دیگر از این نوسان خبری نیست و همواره افزایشی سریع در آلوده کردن محیط، با انتشار گازهای گلخانه ای داشته ایم تا جایی که هم اکنون این عدد به 400 PPM رسیده است.

 انسان با گسترش بی رویه ی صنعت ، اطلاعات و اخیرا هوش مصنوعی، کمر به نابودی خود بسته است و اگر فکری به حال این بی خردی گسترده ی جهانی نشود و افسار این اسب های سرکش، کشیده نشود، قطعا بشریت به نیمه ی این قرن هم نخواهد رسید.

بر اساس پیمان کیوتو ، کشورهای بزرگ آلوده کننده ی محیط زیست متعهد به کاهش شدید گازهای گلخانه ای شدند که این پیمان تا سال 2020 به پایان  می رسد. در انتهای 2015 مبنای کاهش آلودگی ، توافق پاریس است که این بار 195 کشور یعنی تقریبا تمامی کشورهای دنیا از جمله ایران متعهد به کاهش گازهای گلخانه ای از سال 2021 می باشند. بر این اساس ایران باید حداقل 4 درصد از گاز های گلخانه ای تولیدی صنایع خود را کاهش دهد که یکی از آلوده ترین صنایع ، صنعت فولاد و نیروگاه های فسیلی ست. در غیر این صورت صنعت مربوطه مشمول جریمه های سنگین خواهد شد که تولید مربوطه را غیر قابل توجیه خواهد کرد.

جرعه ای آب برای یکی از عطش های لحظه ای دوستان من.

کتابی بر روی میز من قرار دارد به نام Danieli Technological Packages . در این کتاب چیزی در حدود 180 تکنولوژی جدید دانیلی در بخش های مختلف صنعت فولاد مطرح شده است. کارایی بسیاری از این ابتکارات، در واحدهای مختلف و کشورهای مختلف به اثبات رسیده است و بخش مهمی از دردسر ما جهت توجیه پذیری و بازگشت سرمایه را کاملا رفع کرده است. این اصلاحات از جنس کم کردن آلودگی محیط زیست، کم کردن مصرف انرژی، افزایش میزان تولید و افزایش کیفیت تولید، یعنی یک پکیج کامل از توافق پاریس و در عین حال سودآوری بالاتر مشتری ست.

 تنها مانده است همتی از جانب ما و حضور همه جانبه در صنعت فولاد( دولتی و غیر دولتی) ، سازمان محیط زیست و معاونت فن آوری ریاست جمهوری و ... و تعریف پروژه برای خود به جای منتظر ماندن به زنگ تلفن.   

و اندکی مسئولیت اجتماعی و جرعه ای دیگر از همان آب.

این البته تنها قدم اول است و آغازی بر نوسازی تمام صنایع پوسیده ی این سرزمین از جمله صنعت نفت که علی رغم ادعاهای سر به فلک کشیده ی مدیران و کارشناسان نفت، از نظر اتوماسیون صنعتی ، حداقل 20 سال از صنعت فولاد کشور عقب تر است.

 

در کنفرانس انرژی تهران مثل تمام کنفرانس های وطنی ، تعدادی مقاله به صورت شفاهی و پوستر ارائه شد که در هیچکدام آنها شرکت نکردم.

 دیروز بخش هایی از سخنرانی دکتر مهدی گلشنی، استاد ممتاز فیزیک و فلسفه ی علم در بهمن 96 در دانشگاه شریف را می دیدم که خود از آن به عنوان وصیت نامه ی علمی خود نام می برد. نکات جالبی در این سخنرانی وجود دارد که من تنها به دو نکته از آن اشاره می کنم.

  • دانشگاه در حال سقوط است و خروجی دانشگاه ما آنقدر بی مهارت است که حتی توانایی برقراری ارتباط با جامعه ی خود را ندارد. (به اعتقاد من ایشان شکسته نفسی کرده اند. همه ی دانشگاههای ما از جمله همان دانشگاه شریف ، در حال سقوط نیستند، آنها سقوط کرده اند)
  • مقاله محوری و آفات آن ( دانشگاه هم مثل سایر بنگاه های اقتصادی ، شده است محل کسب و کار اساتید و تولید مقاله هایی بی محتوا و بی ارجاع و بازار مکاره ی تبدیل استادیار به دانشیار و دانشیار به استاد و حیف که نام استاد، هم در کنار مریم میرزاخانی باشد و هم در کنار برخی از اساتید دانشگاه های ما ).

ایشان تنها 5 ماه پس از این سخنرانی که شامل حملاتی به رئیس دانشگاه شریف هم بود، مشمول بازنشستگی اجباری شد در حالی که برای اساتید ممتاز خلاف قانون عمل شده است.

 

در کنار مقاله های کنفرانس تهران، تعدادی سخنرانی کلیدی بود تقریبا از همان جنس حرف های بی خاصیت و میز گردهایی که برخی از آنها قابل تحمل بود و تنها یکی از آنها عالی.

  • میزگرد منشور جهانی انرژی، اصلاحات و مقررات جدید آن
  • میزگرد تامین مالی طرح های انرژی، آب و محیط زیست
  • میزگرد مدیریت مصرف در زنجیره ی آب و انرژی
  • و میز گرد هم بست آب، انرژی و محیط زیست   

میز گرد آخر را که در بدترین ساعت کنفرانس یعنی 4 و نیم تا 7 بعدازظهر قرار داده بودند و به عقیده ی من که کمی به توهم توطئه معتقدم انتخاب این ساعت بی دلیل هم نبود تا افراد کمی در آن شرکت کنند که بر خلاف تصور، متقاضی زیادی هم داشت، به نظرم به اندازه ی تمام کنفرانس ارزشمند بود و راهگشا. چکیده ی آنچه که در این جلسات و به خصوص میزگرد هم بست گذشت را در ادامه می آورم: (لازم به ذکر است برخی اطلاعات ارزشمند توسط افراد خارجی ارائه می شد که بدون ترس از محیط، به موارد بسیار مفیدی اشاره می کردند)

  • به دلیل تکنولوژی پایین در ایران، تولید انرژی فسیلی در اینجا بسیار گران تر از بقیه ی کشورهای پیشرفته ی دنیاست.
  • صادرات برق می تواند سود بسیار زیادی برای ما داشته باشد.
  • بر اساس آئین نامه های ملی ساختمان ، کاهش مصرف انرژی در ساختمان منجر به پرداخت هزینه به مالک می شود.
  • مقررات فراوانی جهت مدیریت مصرف انرژی در ساختمان ها تصویب شده است.

 

این دو موردی که در ادامه می آید را یکی از همان دولتی هایی گفت که ظاهرا به میز و صندلی خود و حفظ آن بسیار اصرار داشت:

  • تلفات صنعت برق در طول 3 سال از 15 درصد به 11 درصد رسید که این رقم تا 7 درصد هم قابل کاهش است و فرصتی ست برای سرمایه گذاری (این آمار بر اساس گزارش افراد بی طرفی که بعدا در همین کنفرانس صحبت کردند و همین طور بر اساس جستجو های ساده ی من ، تکذیب می شود.)

ادامه ی عصر بی اعتمادی

  • AMI  و IoT  و هوشمند سازی صنعت برق ، فرصتی جهت سرمایه گذاری ست. (اینها هم همان اصطلاحات جوگیرانه ی ماست که ما را به ارائه ی سمینار بر اساس مد روز تشویق می کند. در زمینه ی AMI یا همان کنتورهای هوشمند خودمان هم که ایشان ما را به سرمایه گذاری در آن توصیه می کند هم ، داستان همان است که در ابتدای این گفتار گفتم. فکر می کنم نیاز به توضیح بیشتر نیست)

 

بخش هایی که در ادامه می آید مربوط به همان میزگرد هم بست انرژی، آب، محیط زیست و غذاست که در سازمان ملل به NEXUS معروف است. این میزگرد به مدیریت یکی از اساتید با سابقه ی محیط زیست دانشگاه تهران برگزار می شد که البته سالها با دولت های مختلف همکاری داشت و دلی داشت پرخون و من تازه اینجا فهمیدم که چرا این روزها آمار دستگیری و مرگ و میرهای عجیب و غریب فعالان محیط زیست در ایران زیاد شده است :

  • هزینه های اجتماعی شامل بیماری و ...  هر کیلووات ساعت برق نیروگاه فسیلی برای دلار 7200 تومان ، حدود 130 تومان است.( این عدد مربوط به کمتر از یک و نیم ماه گذشته است که کنفرانس برگزار می شد. با قیمت امروز، این هزینه ها و مشکلات اجتماعی هر کیلو وات ساعت برق نیروگاه فسیلی به 200 تومان می رسد).
  • بازده نیروگاه های فسیلی ما 35 درصد است که از این میزان 40 درصد برق دزدی !!!!!  در کشور وجود دارد و بنابراین 14 درصد کم شده و بازده را به 21 درصد می رساند.
  • سهم نیروگاه های فسیلی در تولید گازهای گلخانه ای 41 درصد است.
  • از 125 میلیارد مترمکعب آب ، 65 میلیارد مترمکعب تلفات در انتقال و کشاورزی داریم.
  • تلفات برق در شبکه های انتقال تا 40 درصد است !!!!
  • سرمایه گذاری به سمت تولید برق جهت واحدهای بزرگ صنعتی
  • ایجاد مزارع نوین کشاورزی و هوشمند سازی آنها
  • سرمایه گذاری در بازیابی گاز فلر در ایران بسیار سودمند است. این کار ضمن تولید سوخت از گاز از دست رفته، تا 2.7% در کاهش گاز CO2 درمحیط موثر است. ایران جهت رسیدن به نرم های جهانی تا 9 میلیارد مترمکعب گاز فلر را می تواند بازیابی کند.
  • تخصیص اعتبار و نقدینگی به بهینه سازی مصرف انرژی مشابه اعتبار در نظر گرفته شده به انرژی های تجدیدپذیر. بر این اساس ، پیشنهاد شده است که به ازای هر کیلووات ساعت برق مصرفی مشترکین که در حال حاضر مبلغ 50 ریال بابت انرژی های تجدیدپذیر به آن اضافه می شود ، 20 ریال دیگر نیز بابت بهینه سازی مصرف انرژی به آن اضافه شده و به شرکتهای فعال در این زمینه پرداخت گردد.
  • استفاده از کولر گازی به جای آبی باعث کاهش زیاد در مصرف آب کولر شده ولی درعوض حتی با در نظر گرفتن کولرهای با اینورتر جدید نیز مصرف برق بیشتر می شود. بنابراین اگر قرار باشد این مصرف اضافه از احداث نیروگاه های سنتی تامین شود ، مجددا کاهش مصرف آب به افزایش مصرف آب در نیروگاه تبدیل شده و ضرری به ضررهای قبلی اضافه می شود. بنابراین تنها راه، تولید برق از روش های تجدیدپذیر است. 
  • عزم و اراده ی جدی در اجرای مرحله ای مبحث 19 مقررات ملی در بخش انرژی ساختمان و صدور برچسب انرژی در ساختمانهای در دست احداث
  • تسریع در اجرای مبحث 22 و ممیزی ساختمان های دولتی و خصوصی بر اساس آئین نامه ی هیئت وزیران مورخ 12/10/96
  • استفاده ی بهینه از راهکارهای فعال نظیر سلولهای خورشیدی، آبگرمکن خورشیدی، توربین بادی، ذخیره سازها و ...
  • سالی 1500 میلیارد دلار در دنیا باید بر روی انرژی سرمایه گذاری شود. سهم ایران ، 5 تا 10 میلیارد دلار در سال است که قطعا غیر قابل تحقق است. (به نظر من ، خوشبختانه در خزانه چیزی نمانده که هزینه ی نیروگاه های فسیلی جدید شود. سیاست درست آن است که نیروگاه های قدیمی که به پایان عمر خود می رسند از مدار خارج شده، دولت هم به تدریج از بازار نیرو خارج شود و تجدیدپذیرها جایگزین آنها شوند. از هر نظر که بنگریم ، راهی به جز این نیست)

 

در این شکی نیست که در بسیاری از نقاط دنیا از جمله کشورهای پیشرفته ، صنعت فولاد هنوز هم در حال توسعه (اگرچه که با سرعت کمتر از قبل) و یا حداقل نوسازی و بهینه سازی ست و در ایران نیز کماکان توسعه ادامه دارد ولی کمتر سخنی از به سازی در صنعت فولاد در ایران مطرح است. آخرین پیشرفت ما در صنعت فولاد و رسیدن به نقطه ی اوج فولادتکنیک به معنای فولادی آن ، رسیدن به رتبه ی یک پیمانکار فولاد ایران در تمامی چرخه ی فولاد و انجام فعالیت های جدی بهینه سازی و مدرنیزاسیون صنعت فولاد است. پس از آن است که خیزش دوم در انرژی با مشتریان بزرگ و کوچک، تضمین کننده ی بقای شرکت خواهد بود. مقدمات این خیزش دوم البته از همین امروز باید به شکلی جدی آغاز شود.

 

به انتظار فردا نباید نشست

این فرداست

 که به انتظار ماست.  

                                   خلیل سجاد 10 مرداد 97